پیشگیری یا درمان؟

پیشگیری یا درمان؟
 
قالب وبلاگ
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
سلام دوست عزیز.خوشحال میشم آدرس وبلاگ من رو در وب خودت بذاری. بازهم به وب من سربزن.ممنونم





 

جدايي و فقدان
جدا شدن از دوست يا همسر در واقع شبيه مردن است. يعني فرد با پديده فقدان (Loss) روبه رو مي شود. وقتي فردي مي خواهد به هر دليلي يک رابطه را خاتمه دهد، گويي طرف مقابل مرده است و بايد براي وي عزاداري کند و مراحل سوگواري را پشت سر بگذارد. يعني در مرحله اول آن را انکار مي کند. سپس چانه زني مي کند تا دچار فقدان نشود. سپس تسليم مي شود و فرد وارد مرحله افسردگي مي شود. فرد در اين مرحله به اوج عزاداري براي رابطه اي که تمام شده است مي رسد و بايد اين مرحله را نيز طي کند تا به آرامش برسد. دکتر شهرام ناصري روان پزشک با بيان اين مطلب به خراسان مي گويد: اين اتفاقات که ظرف ۶ ماه پس از قطع رابطه يا جدايي مي افتد، واکنش سوگ نام دارد. در اين شرايط بايد به فرد حق دهيم که عزاداري کند. بهترين درمان غم در دوره فقدان، عزاداري است و اگر اين عزاداري انجام نشود، سلامت روان فرد دچار خدشه جدي خواهد شد.اگر عزاداري يا واکنش سوگ در فردي بيش از ۶ ماه طول بکشد، به اين معناست که فرد دچار احساسات متناقض شده است. وقتي فردي دچار احساس خشم و عشق نسبت به يک نفر باشد و نتواند احساس واقعي اش را تشخيص دهد، به آرامش نمي  رسد و دچار مشکلات متعدد رواني مي شود.
در چنين مواقعي تفکيک احساس ها از يکديگر و شناسايي احساس واقعي بسيار مهم است. به گفته دکتر ناصري يکي از تمريناتي که در چنين شرايطي به فرد داده مي شود، اين است که روز درميان احساسات متفاوت خود را بروز دهد. يک روز خشم خود را به تمامي ابراز کند و روز بعد عشق و دوست داشتن را.همچنين آگاهي نسبت به احساسات متناقض به فرد کمک مي کند که غم اين دوران را راحت تر سپري کند. به عبارتي فرد بايد احساساتي را که در ضمير ناخودآگاهش وجود دارد به خودآگاه بياورد و آن ها را سامان دهد.گاهي دوطرف پس از تجربه جدايي از يکديگر، بعد از مدتي به سمت هم قدم برمي دارند. اما واکنش آن ها در چنين شرايطي قطعا متفاوت است. ممکن است واکنش يک طرف خفيف و ديگري شديد باشد. اگر پيش از حل اختلافات اساسي اين رابطه دوباره شکل بگيرد اين خطر وجود دارد که وارد يک بازي رواني دوطرفه شوند و بازمانده عواطف نسبت به هم را از دست بدهند. زيرا دوباره با همان تعارضات، مشکلات و اختلاف نظرها با يکديگر روبه رو مي شوند و اين بار به کلي دورهم خط مي کشند، در واقع اين بار مشکلات هم را بهتر مي بينند و تصميم مي گيرند از هم جدا شوند.
علايم شکست عاطفي
علايم شکست عاطفي شباهت بسياري با افسردگي دارد؛ ناتواني در لذت بردن از زندگي، کاهش شديد انگيزه، اختلال در خواب و بيداري صبحگاهي و احساس خستگي و کوفتگي شديد در صبح ها از علايم شکست عاطفي است. دکتر يعقوب شفيعي فرد روان شناس سلامت با بيان اين مطلب به ايسنا مي گويد: کاهش يا افزايش شديد اشتها، گرايش به رفتارهاي اشتباه مثل استعمال سيگار، افت شديد ميل جنسي در مردان و برهم خوردن سيکل قاعدگي در زنان، بي هدف بودن و افزايش ميل به خودکشي يا ديگرکشي از علايم بيماري محسوب مي شود.همچنين درمان اين اختلال به شدت علايم و مدت بيماري بستگي دارد.سوگواري براي شکست عاطفي تا ۳ ماه اول طبيعي است اما اگر بيشتر از ۶ماه طول بکشد ديگر فرد از نظر روحي طبيعي نيست و بايد به روان شناس مراجعه کند. هدف از مراجعه اين است که فرآيند سوگواري زودتر سپري شود. بهتر است در نخستين روزها به اندازه کافي به فرد فرصت داده شود تا در برابر اين اتفاق سوگواري کند و حتي تا جايي که مي تواند گريه کند. وي همچنين مي تواند با فردي که به وي اعتماد کامل دارد، درباره اين موضوع صحبت کند تا کمتر احساس رنجش و ناراحتي کند.
مواجهه با احساسات
به گفته دکتر ناصري رو به رو کردن فرد با احساسات واقعي اش در چنين شرايطي بسيار مهم است. گاهي فرد خشم شديدي بروز مي دهد اما معمولا ۸۰ درصد خشم ها واقعي نيست بلکه مکانيسم دفاعي فرد محسوب مي شود.به عنوان مثال فردي که پس از طلاق يا جدايي در دوران نامزدي احساس خشم زيادي دارد در واقع از خشم به عنوان مکانيسم دفاعي براي و پيشگيري از ابتلا به افسردگي استفاده کرده است. او خشم خود را نشان مي دهد و تقصيرها را گردن طرف مقابل مي اندازد نقش قرباني را بازي مي کند تا دچار افسردگي نشود. در چنين شرايطي حتما لازم است درمان هاي حمايتي از سوي مشاور يا روان شناس انجام شود.
ببخشيد تا به آرامش برسيد
درست است که عفو کردن و بخشيدن ديگران باعث مي شود انسان به آرامش برسد اما به هنگام روبه رو شدن با يک شکست عاطفي در طلاق يا قطع پيوند نامزدي، انسان بايد سعي کند خودش را ببخشد. در بسياري از موارد، افراد در چنين شرايطي تمام تقصير را متوجه طرف مقابل مي کنند اما در ناخودآگاه، هرکس خودش را مقصر مي داند و در واقع فرد نمي تواند خودش را ببخشد. فرد احساس گناه، خشم و بيزاري عميقي نسبت به خودش دارد و تمام تلاش خود را مي کند که از زير بار فشار رواني حاصل از جدايي با فاصله گرفتن از احساسات واقعي اش بيرون بيايد. درصورتي که روبه رو شدن با اين احساسات و بخشيدن خود مهم ترين گام براي پشت سر گذاشتن اين تجربه تلخ است.
 
 
 

 


[ پنج شنبه 26 مرداد 1391برچسب:شکست عشقی,مقابله با شکست عشقی,شکست,عشقی, ] [ 21:41 ] [ Mahtab ]

.: Weblog Themes By SibTheme :.
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
امکانات وب
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 200
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 200
بازدید ماه : 2708
بازدید کل : 316479
تعداد مطالب : 243
تعداد نظرات : 70
تعداد آنلاین : 1